فرانتس کافکا کیست؟
فرانتس کافکا کیست؟
فرانتس کافکا از معروفترین نویسندگان چک بود که در قرن بیستم میزیست. در آثار وی طیفی از عواطف انسانی دیده میشود که میتوان آن را طیف عواطف کافکایی دانست. امروزه آثار این نویسنده بزرگ چکی یکی از تاثیرگذارترین نوشتهها در ادبیات غرب به شمار میرود.
فرانتس کافکا در سوم جولای سال 1883 در کشور چک متولد شد. خانواده او از یهودیان کشور چک بودند و به زبان آلمانی سخن میگفتند. وی بزرگترین فرزند خانواده بود و 2 برادر و 3 خواهر کوچکتر از خود داشت که برادرانش قبل از این که فرانتس به شش سالگی برسد فوت کردند و خواهرانش در حین جنگ جهانی دوم در اردوگاههای مرگ نازیها کشته شدند.
پدر فرانتس کافکا از یهودیان جاه طلبی بود که به بازرگانی مشغول بود و به دلیل رفتار مستبدانهای که داشت، فضای خفقان آوری را در خانواده به وجود آورده بود از این رو فرانتس از کودکی در سایهای از وحشت و ترس زندگی میکرد و این وحشت در دوران بزرگسالی نیز همراه او بود. ترس و وحشت وی از پدرش به قدری بود که در اکثر آثار او میتوان این حجم نا امیدی و ترس را مشاهده کرد.
کافکا پس از دریافت دیپلم در سال 1901 در دانشگاه چارلز پراگ در رشته شیمی مشغول به تحصیل شد ولی تنها پس از گذشت دو هفته با تغییر دادن رشته خود، در رشته حقوق به ادامه تحصیل پرداخت و در نهایت در 18 ژوئن 1906 در دکترای حقوق فارغالتحصیل شد. کافکا در آخرین سالهای تحصیلش با ماکس برود و فلیکس ولش آشنا شد و دوستی این سه نفر به قدری محکم بود که تا پایان عمر کافکا ادامه یافت. این سه نفر در کنار هم و همزمان با فعالیت کردن در دیگر زمینههای کاری، فعالیتهای ادبی نیز میکردند.
گفتنی است فرانتس کافکا زبان آلمانی را به عنوان زبان مادری خود آموخت و در کنار آن به زبان چکی نیز بی عیب و نقص صحبت میکرد. از دیگر زبانهایی که وی با آن آشنایی داشت میتوان به فرانسه اشاره کرد.
پس از فارغالتحصیلی، کافکا تا یک سال در زمینه حقوق فعالیت داشته و در دادگاههای شهری و جنایی به کار مشغول شده بود. یک سال پس از کار در رشته حقوق، در سال 1907 کافکا در یک شرکت بیمه استخدام شد و به مدت یک سال نیز در این شرکت مشغول به کار شد. از نامههایی که از او به جا مانده میتوان متوجه ناراضی بودنش از شرایط کاری خود در آن زمان شد زیرا این کار روزانه از شش صبح تا هشت شب موجب مختل شدن نوشتن وی شده بود. به دلیل نارضایتی از این شغل کافکا در 15 ژوئیه 1908 استعفا داد و پس از مدت دو هفته در موسسه بیمه حوادث کارگری پادشاهی بومی کاری پیدا کرد که به گفته خود کار مناسبتری بود. یکی از افتخارات کافکا در دوره کار در موسسه بیمه حوادث کارگری پادشاهی بومی اختراع کلاه ایمنی بود که منجر به کاهش بسیار زیاد تلفات جانی کارگران در صنایع آهن بوهم شد و این تلفات را به 25 نفر در هر هزار نفر رساند. گفتنی است کافکا برای این اختراع مدال افتخار نیز دریافت کرد.
کافکا که از بیماریهای بسیاری چون افسردگی حاد و اضطراب رنج میبرد، در سن 40 سالگی بر اثر بیماری سل از دنیا رفت. شدت گلو درد وی در اثر بیماری به قدری بود که غذا خوردن را برایش سخت کرده بود به صورتی که قادر به خوردن هیچ غذایی نبود و از آن جایی که در آن زمان تغذیه وریدی برای بیماران رواج پیدا نکرده بود، راهی برای تغذیه وی وجود نداشت و از این رو در نهایت بر اثر گرسنگی جان خود را از دست داد. در تاریخ 11 ژوئن 1924 بدن بی جان او در گورستان نوین یهودیها در ژیژکوف پراگ به خاک سپرده شد.
کافکا در دوران زندگی خود آثار کمی را منتشر کرد که معروفترین آنها مسخ بوده ولی در زمان حیات وی این کتاب به شهرت آن چنان بالایی نرسید. قبل از مرگ کافکا پیش دوست نزدیکش ماکس برود وصیت کرد که پس از مرگ تمامی نوشتههایش را بسوزاند، ولی ماکس برود به این وصیت عمل نکرده و با انتشار نوشتههای وی کافکا را به شهرت جهانی رساند. از این رو عمده شهرت این نویسنده بزرگ به بعد از مرگ او و با سه رمان محاکمه، قصر و آمریکا برمیگردد. این وصیت کافکا میتواند نشان از کمالگرایی بیش از حد او باشد که علاقه به انتشار دست نوشتههای ناتمام خود نداشت.
سبک نویسندگی فرانتس کافکا
برای درک نوشتههای کافکا کافی است به رابطه او و پدرش توجه داشته باشید. کافکا هیچ گاه به صورت مستقیم از پدرش ننوشت ولی روانشناسی تمامی نوشتههایش نشان از عواطف سرکوبشده وی توسط پدرش دارد. در اکثر آثار کافکا اوج درماندگی و ترس و غم یک فرد دیده میشود. وی شخصیتهای کتابهایش را در یک فضای واقعی قرار میدهد ولی با نوشتن اتفاقات عجیب و غریبی که برای این شخصیت رخ میدهد، شخصیت خلق شده توسط خودش را در مقابله با این حسها نشان میدهد.
از آثار فرانتس کافکا میتوان محاکمه، قصر، مسخ، آمریکا، داستانهای کوتاه کافکا، نامه به پدر، گروه محکومین، تمثیلات، دیوار چین و دیوار را نام برد.
محبوب نبودن کافکا در بین هموطنانش
امروزه کافکا یکی از معروفترین و تاثیرگذارترین نویسندههای قرن بیستم به شمار میرود ولی از آن جایی که آثار وی برای مدتی طولانی در کشور خودش به چاپ نمیرسیدند، هموطنانش با او آشنایی خاصی نداشتند و بیشترین شهرتش در بین هموطنانش به 60 تا 70 سال پیش برمیگردد. دکتر یورف چرماک یکی از کافکاشناسهای معروف اهل چک در زمینه عدم محبوبیت آثار کافکا در کشور خودش میگوید که یکی از این دلایل عدم وجود تفسیرهای درست از نوشتههای اوست. این روزها تفسیرهای متعددی از کتابهای ناتمام وی چون محاکمه و قصر وجود دارد ولی از آن جایی که آثار کافکا مبهم هستند، هیچ کدام از تفسیرهای ارائه شده قطعی نیستند.
کافکا امروزه به یکی از بتهای ادبیات آلمان بدل شده است. نوشتههای وی حسهایی را در وجود هر آدمی زنده میکند که مدتهای مدیدی منتظر توجه ما بودهاند. اگر تا به حال نوشتههای کافکا را نخواندهاید پیشنهاد میکنیم حتما کتاب مسخ این نویسنده برجسته آلمانی را بخوانید.